راي دادم....
روز راي گيري با بابايي و مامانيم رفتيم مسجد محله مون.من تا مسجد رو ديدم گفتم " اينجا بايد نماز بخونيم" ،تو مسجد هم هي دنبال مهر بودم..... ولي ديدم كه اونجا نماز نمي خوندن،همه تو صف بودن،بابا مهديم كاغذ رايشو داد به من كه بندازم تو صندوق.منم كلي ذوق زده شدم... بعدشم اومدم تو حياط مسجد كلي آب بازي كردم..... ...