رهامرهام، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

تولد آشنايي

سورتمه سواري

1392/1/28 19:34
نویسنده : مامان ژيلا
1,369 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه 23 فروردين بابا مهديم ما رو برد سورتمه سواري .اولش مامان ژيلا گفت كه مي ترسه و سوار نميشه.ولي من مي گفتم كه "اصلام سكته نميزنم!!! مي رم سوار ميشم."

بعدش باباييم از مسئولش پرسيد ,گفت كه بايد تو بغل خودتون باشه و كمر بند هم مي بنده...مامانيم هم ديد كه داره از پسرش كم مياره راضي شد كه سوار شه !!تازشم خاله ام هم باهامون بود...بعد اينكه آقاهه به ما ياد داد كه چجوري ترمز بگيريم رفتيم بالا....

بابامهديم هم اي ول داشت اصلا ترمز نگرفت من كلي كيف كردم همش بلند بلند مي خنديم...

ولي مامانيم اينقدر ترمز گرفت كه خاله ژاله از پشت محكم خورد بهش !!!...

وقتي پياده شديم من گفتم:"دفعه بعد خودم تنهايي سوار ميشم اصلا هم نمي ترسم...."

از اون روز هر كي از من راجع به سورتمه سواري مي پرسه من خودم بهشون ياد مي دم كه چجوري ترمز بگيرن!!!!

اینم چند تا از عکس از سورتمه سواری تبریز:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان تارا و باربد
7 اردیبهشت 92 10:14
همیشه به گردش