روز پدر
٥شنبه روز باباها بود...بابا مهدي هم سر كار نرفته بود.
امروز مي خواهم رسما از بابا مهدي خوبم تشكر كنم و بگم كه تو قهرمان زندگي من هستي.
بابا مهدي جونم... بابايي كه هي من به زور دستشو مي گيرم بلندش ميكنم تا بدو بدو كنم(آخه تنهائي كه نميتونم زياد راه برم!!!!! همش 4يا 5 قدم مي تونم برم)،بابائي كه وقتي خوابي، مي پرم رو سرت،بابائي كه دوست دارم موقع رانندگي بغلت باشم،باهات برم بيرون ،بازي كنم و ... خيلي دوستت دارم،روزت مبارك....
البته به بابا بزرگاي خوب و مهربونم بابا حسن و بابا محمود هم روز پدر رو تبريك ميگم.ايشااله سايتون هميشه بالاي سرمون باشه...
5شنبه روز تولد خاله خوب و مهربونم بود كه من عسل اون هستم .كيك تولد خوردم باخاله جونم عكس هم گرفتم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی