بازم مهمون داشتيم....
هفته آخر خرداد عمه هاي دوقلوم همراه مامان بزرگم از تهران اومدن تبريز....من كلي ذوق زده بودم....از چند روز قبلش به دوستم معين مي گفتم كه عمه ام مي خواد بياد خونمون....
همين كه عمه هام رسيدن من تو عرض 10 دقيقه همه اسباب بازيهامو آوردم پيششون،كاري كه با بچه هاي هم سن و سال خودم انجامش نميدم!!!!!!!
يه روز هم بابا مهديم ما رو برد جلفا كليسای استفانوس مقدس و آبشار خرابه.
من تا كليسا رو ديدم گفتم اينجا بايد نماز بخونيم....بعدش مي گفتم اينجا كه مهر نداره آخه....
تو ابشار هم كلي اب بازي كردم....آخرش هم هی گفتم: خيلي خوش گذشتا!!!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی