رهامرهام، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

تولد آشنايي

*** خانم دکتر ***

1391/2/15 9:00
نویسنده : مامان ژيلا
506 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستای خوبم

نمی دونم این بزرگترها چرا اینقدر حساسن!!چهارشنبه منو دوباره بردن دکتر واسه چکاب...  مامانیم میگه من وزنم کمه!!!!

تو مطب کلی تاب بازی کردم,کلی هم بدو بدو می کردم,خانم منشی از من خیلی خوشش اومده بود!!!

رفتنی بهم شکلات هم داد...

وقتی رفتیم تو,من بلند سلام کردم,خانم منشی هم قد و وزنمو گرفت به خانم دکتر گفت که یادداشت کنه...

خانم دکتر گفت که من ورجه وورجم خیلی زیاده!!! و گفت که نباید نگران باشید,برام شربت ویتامین نوشت,من این شربت رو خیلی دوست دارم...

بعدش بابایی ما رو برد کافی شاپ .من از وقتی نشستم هی می گفتم کباب کباب...

فکر می کردم اومدیم رستوران!!خلاصه شیر موز خوردم و اومدیم بیرون .بابایی و مامانی هر دوشون 5شنبه ها تعطیلن...اینه که بعدش رفتیم پیاده روی .منم که عاشق راه رفتنم...البته بگم که من اصلا دوست ندارم تو مغازه یا فروشگاه برم فقط دوست دارم تو خیابون راه برم اونم تنهایی بدون این که دست کسی رو بگیرم...

آخه ناسلامتی من بزرگ شدم....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان تارا و باربد
16 اردیبهشت 91 12:03
ای جانم پسر کباب خور نوش جونت
مامان احسان
16 اردیبهشت 91 12:48
الهیییییییی عزیزم کباب دوست داری..؟ خب مامانی هر هفته ببرش پسرمونو پیاده روی
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
18 اردیبهشت 91 7:07
خدا رو شکر که بزرگ شدی ملوسک.کباب هم نوش جان.گوشت بشه بچسبه به تنت عزیزم.
مامان تارا و باربد
23 اردیبهشت 91 10:51
مامان مهربون روزت مبارک


مرسی عزیزم