رهامرهام، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

تولد آشنايي

سربازي رفتن من

1390/4/28 13:19
نویسنده : مامان ژيلا
353 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب در کمال تعجب،بابائی بهم کلک زد.هیپنوتیزم

بهم گفت بریم حموم،منم بدو بدو رفتم،یهوئی دیدم ماشین اصلاحشو آورده     میخواد موهای منو از ته بزنه.منم از صدا و لرزش دستگاه بدجوری ترسیدمکلافه همش جیغ زدم و گریه کردم،آخرشم منو شست.

وقتی رفتیم بیرون دیدم مامانی و بابایی هی دارن بهم می خندن...

بابایی می گفت رهام می خوای بری سربازی؟؟!!، منم با تعجب نیگاشون  میکردم...

اینم عکسم...

رهام

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

ليلا
28 تیر 90 14:55
چه خوشمل و اوش تيپ شدي
مامان علی مرتضی
29 تیر 90 12:42
سلام امپراطور ما تو مسابقه شرکت کرده کدش 122 لطفا بهش رای بدین
ليلا.ر
1 مرداد 90 10:50
واي خداي من بامزه ترين كچل دنياسن اين سرن دي پيتي
نازنین نرگس نفس مامان
24 مرداد 90 13:32
اخی داری میری سربازی بمیرم مامان و بابا چه بلایی سرت اوردم اگه دستم میرسید به مامانتخوشکل شدی ها من خودم اصولا با کچل مخالفم