رهامرهام، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

تولد آشنايي

مهمون داشتيم...

1392/3/2 20:07
نویسنده : مامان ژيلا
249 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستای گلم

هفته آخر ارديبهشت پسرخاله مامان ژيلا از بهشهر اومده بودن تبريز.من با پسرش كه اسمش كارن بود و 3 سالي از من بزرگتر بود حسابي دوست شدم.كلي با هم بازي مي كرديم.اون هر كاري مي كرد منم دوست داشتم اونو انجام بدم.يكيش اينكه اون از ستوني كه تو خونه بابا بزرگم بود ميرفت بالا.منم دو سه قدمي ياد گرفتم كه برم بالا....

عکس من و کارن در یک غروب ابری.... لبخند

پانوشت مامان ژيلام:

رهام وسايل و اسباب بازيهاشو دوست نداره با هيچ بچه اي شريك شه حتي وقتي كارن مي خواست شب رو تخت رهام بخوابه با اينكه هيچ شبي رهام تنها رو تختش نمي خوابه ولي از لجش مي گفت من مي خوام تو تختم بخوابم،كارن نخوابه !!!

خيلي پسر خودخواهي شده....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)