رهامرهام، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

تولد آشنايي

*** دوباره سرما خوردم ***

1390/12/7 10:57
نویسنده : مامان ژيلا
412 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستاي نازم

  اين چند روز كه من و مامانيم نبوديم در حال سرفه زدن و عطسه كردن بوديم،منم هي مي گفتم - سرفه / عطسه / دماغ ... حالا خودتون جمله بسازيد بفهميد من چي ميگم،آخه من هنوز بلد نيستم جمله بسازم. مامانيم و بقيه  كلمه هاي منو كامل مي كنن.!!!

 

بابا مهديم رفته بود تهران پيش عمه هام،منم اولش ناراحت بودم كه ما رو تنها گذاشت، همش تلفن مي گرفتم به مامانيم مي گفتم: بابا منتي...(يعني شماره بابا مهدي رو بگير) وقتي هم باهاش حرف ميزدم مي گفتم : سر... درد...(يعني سرم درد ميكنه)

وقتي باباييم اومد برام لباس عيد خريد،كلي ذوق زده شدم،هي مي گفتم: به به ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

خاله ستاره
7 اسفند 90 11:27
یک پیشنهاد خوب!!! با اضافه کردن مجله قاصدک به لینکدونی خود،در کوتاهترین زمان ،دسترسی آسان و راحتی را به مطالب آموزشی و سرگرمی تجربه کنید. کافیست یک بار امتحان کنید. با تشکر:خاله ستاره
مامان تارا و باربد
7 اسفند 90 11:38
مبارک باشه عزیزم لباسات ایشالا همیشه سلامت و خندون باشید
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
7 اسفند 90 14:23
لباسات مبارک شیرین زبون.هزارماشالله.
خاله مريم
13 اسفند 90 9:12
چههههه گل گلكي ... لباس عيدات هم مبارك


مرسي خاله